برای دردانه ام

روز پدر و سونوی هفته 32

شیطونکم سلام مامانی . حالت خوبه؟ انشالله که همیشه خوب و سرحال باشی. دخترم این روزها خیلی حرکاتت بیشتر شده و من رو غرق لذت میکنی. راستی بابایی هم یه مدته که کارش شده سرش رو رو شکم من بزار و گوشش رو بچسبونه و باهات ارتباط برقرار کنه . وقتی اینکارو میکنه شما هم عکس العمل نشون میدی. بلا نکنه از الان بابایی هستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ از آخرین پستی که برات گذاشته بودم اتفاقات زیادی افتاد که زیاد خوش آیند نبود و نمیخوام توضیح بدم . اما الحمدالله یه جورایی حل شد. مامانی از خدا بخواه که دو تا خواسته ای رو که دارم بر اورده کنه . راستی روزپدر بود و من برا بابایی یه پیرهن خیلی خوشگل boss به رنگ آبي روشن خريدم و از عوض جنابعالي يه كراوات شيك به همراه يه نامه .با...
29 خرداد 1390

ویزیت 30 هفته و 6 روز

پرنسسم به حساب دکتر روز چهارشنبه مورخ ١٨ خرداد شما ٣٠ هفته و ٣ روز داشتی و با حساب سونوگرافی ٣٠ هفته و ٦ روز (٣ روز اختلاف)؛ حالا کدوم درسته نمیدونم .دوباره چون نوبت دكترمون دیر وقت بود و مطب نسبتا خلوت بابایی هم اومد (این دومین باره میاد تو) خلاصه دکتر وزنم رو گرفت که ٥ کیلو از اولین ویزیت بیشتر شده بود البته نا گفته نمونه که اولین بار پائیز بود و با لباسای پائیزی و چکمه و .... و دوما اینکه من یه مدت به خاطر بالا اوردنهای مکرر وزن کم کردم و دوباره بعد از ماه ٤ وزن گرفتم . بعد صدای قلب خوشگلت رو شنیدیم . بابایی دلش رو برا سونو صابون زده بود و دکتر گفت ایندفعه فقط قلب . شکر خدا قلبت مرتب و منظم کار میکنه. داروهام تجدید شدند. و قرار بعدیمو...
18 خرداد 1390
1